صدا كن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزينه آن گياه عجيبی است
كه در انتهای صميمت حزن می رويد.
در ابعاد اين عصر خاموش...
من از طعم تصنيف در متن ادراك يك كوچه تنها ترم ،
بيا تا برايت بگويم ، چه اندازه تنهائی من بزرگ است...
و تنهائی من شبيخون حجم ترا پيش بينی نمی كرد
و خاصيت عشق اين است .
كسی نيست
بيا زندگی را بدزديم ، آنوقت
ميان دو ديدار قسمت كنيم
بيا باهم از حالت سنگ چيزی بفهميم
بيا زودتر چيزها را ببينيم
ببين عقربك های فواره در صفحه ساعت حوض
زمان را به گردی بدل می كنند
بيا آب شو مثل يك واژه در سطر خاموشی ام...
بيا ذوب كن در كف دست من جرم نورانی عشق را .
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در یک شنبه 6 شهريور 1390برچسب:, ساعت
21:10 توسط علی نيکنام| نظر بدهيد |
Design By : Night Melody |